روایت دیده نشده واکسن کرونا در بحارالانوار
از هشام ابن کلبعلی روایت است در زمان غیبت حضرت، فساد زیاد شده بود و زن ها بی حجاب بودند و سینه هاشان را در مقابل نامحرم قلمبه میکردند. بخاطر همین خداوند تعالی بلایی نازل کرد به نام مرض کرونا.
هزاران هزار نفر در این بلا کشته شدند و همه اطبا عالم عاجز ماندند تا آنکه یک طبیب یهودی به نام فایزر شبی از کنار مسجدی عبور کرد و یکهو حالش منقلب شد و به خانه رفت و به عیالش گفت رختخواب را بیانداز
عیال خیال کرد برنامه ای هست اما مرد یهودی گفت: امشب خبری نیست برو توی صندوقخانه یک کتاب کلفت هست به نام قرآن، درمان همه دردها در آن هست، مبادا اشتباه کنی و دیکشنری را بجای قرآن بیاوری
زن رفت و قرآن را آورد و بدست شوهرش داد و خودش دوباره رفت توی صندوقخانه خوابید.
راوی روایت کرد که آن مرد یهودی به حرمت قرآن دلش روشن شد و انوار الهی در دولش جاری شد ودرهای معرفت الهی برایش باز شد. مرد یهودی همانطور که قرآن را ورق می زد و عکسهایش را نگاه میکرد به خواب عمیقی فرو رفت
در عالم خواب حضرت سجاد را دید. عرض کرد یابن رسول الله واکسن کرونا فرمولش چیه؟
یابن رسول الله فرمود: ای ابله من تخصصم در اسهال است. کرونا مورونا را برو از یک سید دعانویس هست به نام آسید علی آقا بپرس
مرد یهودی از خواب پرید و شبانه اسلام آورد و خودش را ختنه کرد و رفت به محضر آن سید بزرگوار
سید ماجرا را که شنید مدتی های های گریه کرد بعد قلم و کاغذ برداشت و فرمول کرونا را نوشت و مهر زد و داد به دست راست مرحوم فایزر
او هم آمد آنرا درست کرد و عالم را از مرگ حتمی نجات داد
از آن روز همه یهودی ها به حقانیت اسلام پی بردند
والسلام
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید