وجدان بیدار- استفان تسوایگ
وجدان بیدار عنوان کتابی است از استفان تسوایگ نویسنده نامدار اتریشی که در سال ۱۹۳۶ انتشار یافتهاست. کتاب وجدان بیدار در واقع سرگذشت سباستین کاستیلو است که در عصر ظلمت سده شانزدهم میلادی و در بحبوحهٔ جنبش اصلاح طلبی دینی، علیه حکومت استبدادی و ظالمانهای که پاپها و در رأس آنان، ژان کالون، روحانی برجستهٔ پروتستان برپا کرده بودند، قد علم کرد و به نام انسانیت، علیه ظلم و جنایت و دنیاپرستی آنان به مبارزهای بی امان پرداخت.
داستان کتاب
داستان کتاب، از سویی حول محور ژان کالون، روحانی برجسته پروتستان در سالهای استقرار وی در ژنو دور میزند و به عملکرد وی که نخست در سیمای یک اصلاحگر پروتستان ظهور یافت اما در نهایت یک دیکتاتوری دینی و استبداد سیاه مذهبی را در ژنو برپا کرد، میپردازد. اما از سوی دیگر داستان کتاب، به زندگی سباستین کاستلیو مربوط میشود. سباستین کاستلیو در بیست و پنج سالگی دل به کار اصلاح دینی میسپارد و چون این امر زندگی او را در فرانسه به خطر میاندازد، ناچار به مهاجرت میشود و به استراسبورگ میرود و همت خود را صرف ترجمه مجدد عهد عتیق و جدید میکند تا ابهامات را در دین از میان ببرد. سپس ناشری در ژنو ابراز تمایل میکند که ترجمه کاستیلو را منتشر کند؛ ولی دستگاه کالون که در این ایام در اوج قدرت است، مانع از انتشار کتاب کاستلیو میشود و کاستلیو برای اعتراض به این سانسور و رفع آن به ملاقات کالون میرود. از اینجای داستان به بعد است که تضاد و ستیز میان دو قهرمان داستان یعنی کاستیلو و کالون برجسته میشود و با اتهامات و استدلالهای یکی علیه دیگری ادامه مییابد.
شخصیتهای اصلی کتاب
ژان کالون: اصل تاریخی شخصیت کالون، یک فیلسوف و متأله نامدار فرانسوی است که در دوران رفورماسیون (اصلاح دینی) از روحانیون برجسته پروتستان بود و مذهب کالونی از او و افکارش شکل گرفت. کالون برداشتی بسیار خشک و متصلب از مسیحیت دارد و با توسل به همین ایدئولوژی متصلب نخست در صدد برمی آید تا تحولی پدید آورد، و منادی نوعی اصلاح طلبی که پروتستانیسم مبلغ آن بود، باشد. ولی رفته رفته همین ایدئولوژی به دلیل تصلب و آمریتی که در درون خود نهفته داشت، خود به وسیلهای برای به بند کشیدن دیگران بدل شد و پایهگذار یک دیکتاتوری سیاه مذهبی گردید. کالون در نوشتهٔ تسوایگ، فردی جزم اندیش و مطلق گرا و قدرت طلب و حیلت ساز توصیف شدهاست که برای به کرسی نشاندن سخن خویش از هیچ جنایتی دریغ نمیورزد. از ویژگیهای برجسته کالون در این اثر، یکی دوری گزینی یکسره او از هواهای نفسانی و دیگری همواره پیرانه رفتار کردن او میباشد. وی خودکامهای همانند تمامی خودکامگان جهان است که، فعالیت خود را با سخنانی آرمانی آغاز میکند؛ اما رفته رفته آشکار میشود که تفسیر او از مسیحیت از هر تفسیر دیگری سخت گیرانه تر، نادوستانه تر و ترشروتر است. سیمای کالون در این اثر، به برهوت میماند. این چهره نامهربان، عبوس، خشک و زاهدانه، از هر چیز که به زندگی شادمانی، شکوفایی، گرما و حس میدهد به دور است.
سباستین کاستلیو: آزادی خواه تهیدستی است که در مقابل کالون و دیکتاتوری مذهبی و مکتب استبدادی او میایستد و دست به اعتراض میزند. کاستلیو که روحیهای دور از خود پسندی و خودستایی دارد، بر خلاف کالون بر احتمال خطاپذیری خویش اذعان دارد و هرگز همچون کالون فکر خود را تنها فکر درست نمیانگارد و درک خود از امور را بی نقص و ردناپذیر نمیشناسد.
منبع: ویکی پدیا
پینوشت: شاید باورش سخت باشه ولی در زمان کالون در همین شهر زیبای ژنو مقررات “حجاب اجباری” برقرار بود و متخلفین به شلاق و جزای نقدی محکوم میشدند!
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید