مجتهدی که از فرط مقاربت، ضعیف و مردنی شده بود
فاضل تنکابنی در کتاب شریف قصص العلما ص 108 نقل نموده که: در زمانی که شیخ جعفر در لاهیجان بود شخصی به حضورش شرفیاب شده، عرض کرد: با جناب شیخ سخنی محرمانه ای دارم. وقتی که مجلس خلوت شد عرض
بیشتر بخوانیدفاضل تنکابنی در کتاب شریف قصص العلما ص 108 نقل نموده که: در زمانی که شیخ جعفر در لاهیجان بود شخصی به حضورش شرفیاب شده، عرض کرد: با جناب شیخ سخنی محرمانه ای دارم. وقتی که مجلس خلوت شد عرض
بیشتر بخوانیدمروز به حمام رفته بودم. در رخت کن وقتی خواستم لباسم را در آورم، دیدم آن زن کذایی حاضر شد و من از او فرار کردم. این حالت برای برادرم ادامه داشت. یک روز سیدی آمد و اظهار می کرد که تسخیر جن می داند و ما قضیه برادر را بازگو کردیم، دعایی نوشتند تا از سرش بر طرف شد.
بیشتر بخوانیدیکی از فضلای حوزه علمیه قم نقل می کند: در حدود سال 1349 شمسی من در قم به محضر یکی از مراجع بزرگ تقلید مشرف شده بودم. همان لحظه یکی از طلاب همدان با اضطراب و پریشانی وارد شد و
بیشتر بخوانیدحدیثی را که میخواهم برایتان نقل کنم از چندین منبع معتبر شیعی است که میگوید حضرت علی بیست هزار اجنه را با شمشیر مبارک از بین برد و بقیه از ترس به اسلام گرویدند.
در بخشی از این داستان می بینیم که حضرت علی عصبانی میشود و اجنه ها را از دم شمشیر می گذراند و آن مربوط به زمانی است که علی میخواسته از چاهی آب بکشد یکی از اجنه های شیطون طناب را در داخل چاه پاره می کند و حال او را می گیرد.
بیشتر بخوانیددر شبى از شبهاى ماه مبارك رمضان مشغول سرودن شعر ی در وصف امام زمان بودم (لا سيّما امامنا الثانى عشر/مَن حاضِرٌ فينا و عنّا مُسْتتر) ، پس كم كم دچار خستگى شدم كه ديگر نشاط ادامه دادن به شعر
بیشتر بخوانید