مجتهدی که صدای آخ و اوخش همه را بیدار میکرد
یکی از اساتید حوزه علمیه قم گوید: شبی مهمان حضرت امام در نجف بودم، نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و ناله شنیدم، نگران شدم که در خانه چه اتفاقی افتاده است!حاج آقا مصطفی را بیدار کردم
بیشتر بخوانیدیکی از اساتید حوزه علمیه قم گوید: شبی مهمان حضرت امام در نجف بودم، نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و ناله شنیدم، نگران شدم که در خانه چه اتفاقی افتاده است!حاج آقا مصطفی را بیدار کردم
بیشتر بخوانیدین بزرگوار (یعنی حجة الاسلام شفتی) از نیمه شب تا صبح، به گریه و زاری و تضرّع اشتغال داشت و در صحن کتابخانه اش، مانند دیوانگان می گردید و دعا و مناجات می خواند و بر سر و سینه می زد تا صبح، و چنان صدای گریه او بلند بود که اگر همسایه ها بیدار می شدند و می شنیدند. بالأخره، از کثرت گریه و زاری، در اواخر عمر به بیماری «باد فتق» مبتلا شده بود و پزشکان هر چه معالجه کردند سودی نبخشید.
بیشتر بخوانیدطرف قهرمان دو سرعت بوده یا سوار موتور سیکلت شده و هیجده فرسخ را در کمتر از چند دقیقه طی کرده
بیشتر بخوانیدخوشبختانه آخوندها توی هر زمینه صاحبنظر و کارشناس هستند و بدون ابزار و تجهیزات می توانند پاسخ هر مسئله فیزیکی، زمین شناسی، کرم شناسی، انگل شناسی، ستاره شناسی و نجوم، فیزیک، مکانیک، برق و کامپیوتر و غیره را با اتکاء به کرامات خود یافته و در اختیار مومنین قرار دهند. برای نمونه داستانی را از کتاب “داستانهایی از مردان خدا” به حل یکی از معماهای فیزیکی تاریخ بشر اشاره می کند:
بیشتر بخوانیدآخوندها وقتی می خواستند برای زنی بدون حضور شوهرش طلاق را جاری کنند، طبق قوانین مزخرف اسلامی کافی بود دو نفر عادل شهادت بدهند که شوهر آن زن دیوانه است. در اینصورت زن بدون حضور شوهرش میتواند طلاق بگیرد.
آخوندهای پدرسوخته و خانم باز هر یک برای تور زدن آن زن بعد از جدا شدن از شوهر تلاش میکردند. در داستان زیر دعوا بر سر یک زن علویه است. آخوندها به زنی که سیده باشد میگویند علوی یا علویه. ضمنا علویه با الویه اشتباه نشود!
بیشتر بخوانیدآخوندهای پدرسوخته و حقه باز آنچنان در دروغگویی بی شرم و حیا هستند که برای اینکه خودشان را نزد مردم بیسواد و ابله موجودی ماورایی و متافیزیکی جابزنند هیچ حد و مرز عقلی و منطقی را برای مزخرف گویی های خود نمی شناسند.
در کتاب نفیس و خنده دار “درسهایی از مردان خدا” داستانی از کرامات حضرت آیه الله آقا جمال گلپایگانی اصفهانی نوشته که در اینجا میخوانیم:
بیشتر بخوانیدمن و مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی شب جمعه ای با درشکه رفتیم خادَرْ (از ییلاقات مشهد است ).
وقتی از درشکه پیاده شدیم داخل کوچه باغ پسر بچه ای 10 ساله ای را دیدیم که فریاد می زد “بیائید پدرم را رطیل زده است . کمک کنید الان می میرد”
روستائیان می دانند که رطیل زده در اغلب موارد به هلاکت میرسد از بس زهر رطیل قدرتمند است.
حاج شیخ فرمودند : این بچه چرا داد و فریاد می کند ؟
عرض کردم می گوید : بیائید پدرم را رطیل زده است .
آخوندها از ترس ویروس کرونا بجای انکه به حرم حضرت معصومه پناه ببرند، در به در دنبال پیدا کردن ماسک فیلتردار برای خودشان و توله هایشان هستند. خب! پدر سوخته حقه باز! مگر تو نمی گفتی که یکی از علما بیماری سختی گرفته بود و همه پزشکهای داخلی و خارجی جوابش کرده بودند ولی حضرت معصومه شفایش داد؟ پس چی شد؟ چرا همه مراجع تقلید قم برنامه ملاقاتها و درس های خود را تعطیل کردند؟
بیشتر بخوانیدمرحوم حاج میرزا عبدالحسین سیّدالعراقین از علما معروف اصفهان در خواب دید که حمام مخروبه ای، آباد و دایر شده و او در این حمام شست و شو کرده و بیرون آمده و مشغول پوست کندن سیب است و زیر دامنش دو دانه انار پنهان می کند.
کسی را فرستاد تا میرزا محمدتقی نوری که تعبیر خواب می دانست را به منزل او آوردند و تعبیر خواب از وی پرسید. میرزا جواب داد که این خواب را چند تعبیر است:
بیشتر بخوانیداین آخوندهای کره خر در مزخرف گویی و یاوه بافی و حرف مفت زدن بی نظیرند.
مثلا وقتی میخواهند برای خودشان یا یکی از همپالی کهایشان تقدس آفرینی کنند آنچنان یک مسئله ساده و پیش پا افتاده را رنگ و لعاب تقدس می دهند که انگار این اتفاقات فقط برای روحانیون معظم رخ میدهد و بقیه مردم هویج تشریف دارند.
مثلا طرف انگشترش را گم کرده یا الاغش را دزد برده انچنان از این قضیه معجزه خلق می کنند و آنچنان زمین و آسمان را بهم می بافند که گویی اینها تافته جدا بافته هستند. برویم سراغ داستان یکی از همین پدرسوخته های حقه باز:
بیشتر بخوانید